بيشتر بدانيم
جمعه 20 خرداد 1390برچسب:كوه خضر نبي ,خضر, :: 1:39 ::  نويسنده : پرويز حضرتي

در شش کیلومتری مرکز شهر قم کوهی وجود دارد که از فراز آن می‌توان همه شهر را با یک نگاه طی کرد. این کوه منسوب به حضرت خضر(ع) با قدمت سه هزار سال است.
می‌گویند بر قله این کوه در سه هزار سال پیش غاری بوده است که حضرت خضر (ع) در آن غار به عبادت و نیایش می‌پرداخت، غاری که امروز به مسجد کوچکی تبدیل شده است و سال‌ها پیش از این در حالی که هنوز قم آنقدر بزرگ نشده بود که خود را به دامنه این کوه برساند، معبد عارفان و سالکان و اوتاد بود، خلوتکده‌ای برای شب زنده‌داری و عبادت عالمان و عاشقان طریقت حق.






























































 
نقل از تابناك

دو شنبه 9 خرداد 1390برچسب:سقط جنين, :: 22:39 ::  نويسنده : پرويز حضرتي

شايد به جرات بتوان گفت صرف نظر از روابط نامشروع در بسياري از موارد مي شود از سقط جنين

جلو گيري كرد مگر نه اينكه ما مسلمانيم و اعتقا د داريم كه اين خداوند است كه ما را آفريده و نه

 كسي ديگر ،پس ،چگونه به خود اجازه مي دهيم در كار او دخالت بكنيم در عصري كه بشر خود را

متمدن مي داند  كار هاي از او سر مي زند كه حتي ،خيلي معذرت مي خواهم وحشي ترين حيوانات

هم نمي كنند حتي حيوان هم در بد ترين شرايط و حتي آنجايي كه جانش در معرز خطر است حاضر

 نيست از بچه اش ،ااونيكه از وجودش است چشم پوشي كند در پاره اي موارد جانش را بخاطر بچه اش

 فدا مي كند اما ما انسانها كه هر حركت نا پسندي را به حيوان ربط مي دهيم ،واقعاً چه توجيعي براي اين

 حركتهاي زشت ، ناپسند و درد آور داريم شما با ديدن اين صحنه ،كه شاهكار همنو عانتان  است از خودتان

 متنفر مي شويد كه يك انسانيد .

 

bpurfl8s5cual6cml3sx.jpg

 

براستي ما به كجا مي رويم ،به ناكجا آباد يا... مصداق شعر سعدي كه مي گويد

رسد آدمي به جايي كه جز خدا نبيند!!!

افسوس كه با اندكي انديشه مي شود از مرگ صدها هزار كودك كه خداوند به آنها حيات داده جلو گيري

 كردچه بسا وجود اين طفلان بي گناه در پاره اي موارد نه تنها باعث جدايي،طلاق و...نمي شد بلكه موجبات

 پيوند  آن زوج مي شد

بهر حال اين واقعيت تلخ، نه تنها در كشور ما، بلكه در تمامي كشور ها بچشم مي خورد

وظيفه ي همه ي ماست كه اين مسا له را جدي بگيريم و براحتي همانند شنيدن خبر يك حادثه نبينيم ، چرا

كه اين روند در صورت ادامه مي تواند چنان به جامعه سرايت و در نهايت آسيب برساند كه پيامد ها و

 بازتاب ان  نه تنها براي مسببان آن بلكه به اجتماع نيز آسيب مي رساند

 

 

 

 

کودکانی که ناخواسته می آیند و مادرانی که ناخواسته می میرند(بررسی سقط در ایران)

 

 

 

سالهاست که یکی از خواسته‌های زنان در روز جهانی زن آزادی سقط جنین است. سقط جنین که در بسیاری از کشورهای پیرامونی عملی غیرقانونی محسوب می‌شود اغلب در مراکز غیر بهداشتی و توسط افراد غیر متخصص انجام شده و سالانه منجر به مرگ صدها هزار زن باردار می‌شود. ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. در حالی که آمار دقیقی از تعداد سقط جنین‌های غیرقانونی در ایران در دست نیست آمار غیررسمی و اطلاعاتی که توسط مراکز بهداشتی منتشر شده خبر از ابعاد هولناک این فاجعه می‌دهد. این آمار ظاهرا چنان تکان دهنده است که تدوین قانونی برای تسهیل سقط جنین قانونی را به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل کرده‌اند.


گرچه سقط جنین در اکثر ادیان بزرگ عملی نامشروع قلمداد می‌شود و کلیسای کاتولیک، همچنان که اغلب علمای مسلمان و یهودی از مخالفان سرسخت آن هستند هر روز بر تعداد کشورهایی که قوانین سهل‌تری برای انجام این عمل وضع می‌کنند افزوده می‌شود. در اغلب کشورهای اروپایی که مسیر قانونگذاری از مجرایی عرفی و مدنی می‌گذرد سقط جنین با اندکی تفاوت مجاز اعلام شده است. در کشورهایی نیز که سقط جنین هنوز به طور کامل قانونی اعلام نشده چنان شرایطی فراهم شده که پایان دادن به بارداری ناخواسته به ندرت سلامت مادران را به خطر می‌اندازد. قوانین در میان کشورهای اروپایی بر سر زمان مجاز برای سقط جنین اختلاف دارند و این مدت در قوانین مربوط از ده هفته (فرانسه) نا ۲۴ هفته (هلند) متغیر است.
آمار سازمان بهداشت جهانی خبر از ۲۱۰ میلیون بارداری در سال می‌دهد که نزدیک به ۵۰ میلیون آن به سقط جنین منجر می‌شود. ظاهرا ۲۰ میلیون از این سقط‌ها غیرقانونی و اغلب در شرایطی غیر بهداشتی انجام می‌شود. سهم کشورهای توسعه نیافته از این سقط های غیر بهداشتی ۹۵ درصد است. برخی معتقدند ۳۰ درصد از سقط هایی که در ایران انجام می‌شود غیرقانونی است که در موارد بسیاری به مرگ مادران می‌انجامد. این معضل بر مسسولان نیز پوشیده نیست.

 

 

4fnrolaohvvun8o36ytb.jpg

جهانبخش امینی، عضو کمیسیون بهداشتی مجلس معتقد است «انجام سقط جنین غیر قانونی در مراکز غیر تخصصی و غیر بهداشتی موجب بروزعوارضی نظیر باقی ماندن جفت در بدن و خونریزی مکرر، عفونت شدید، بی‌حالی، افت فشار خون، انتقال هپاتیت و ایدز به مادران می‌شود که در برخی موارد منجر به مرگ آنان خواهد شد.»

در ایران نیز چون بسیاری از کشورهای پیرامونی، غیرقانونی بودن سقط جنین بارداریهای ناخواسته را به معضل و خطری برای مادران تبدیل کرده است. آمار دقیقی از تعداد سقط جنین‌های غیرقانونی در دست نیست. تنها آماری که جسته و گریخته منتشر می‌شود، آماری تخمینی است یا آماری که می‌توان از صفحات روزنامه‌ها و مجله‌ها استخراج کرد.

این اطلاعات حکایت از آن دارد که سالانه صدها زن جوان جان خود را بر اثر سقط جنین در شرایط غیر بهداشتی از دست می‌دهند. در ایران سقط جنینی قانونی است که وجودش سلامت مادر را به خطر بیندازد یا به تولد نوزادی معلول بینجامد. در حالی که تقریبا همه‌ی صاحب‌نظران بر این اعتقادند که مهمترین دلیل سقط جنین بارداری ناخواسته است. در این میان سهم بارداری‌های قبل از ازدواج و در میان زنان زیر ۲۳ سال رقمی چشمگیر است و هر روز بر بارداریهای ناخواسته‌ی دختران زیر شانزده سال افزوده می‌شود.

درباره راه‌های جلوگیری از سقط جنین غیرقانونی مسئولان نظرات گوناگونی دارند. جهانبخش امینی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس به خبرگزاری مهر می‌گوید «یکی از راهکارهای آن در نظر گرفتن جریمه سنگین برای افراد دخیل در این عمل غیرقانونی و خطرناک است.» در مقابل، نه تنها بسیاری از متخصصان که برخی از نمایندگان مجلس نیز چاره را در تسهیل قوانین می‌دانند. یکسال پیش عابد فتاحی یکی از اعضای کمیسیون بهداشت مجلس با اشاره به این که «از میان تعداد سقط جنین غیر قانونی در دنیا به طور متوسط ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر از زنان باردار جان خود را از دست می دهند» گفته بود «هم اکنون برای سقط جنین مواردی نظیر تولد ناقص نوزادان و در خطر بودن جان مادران در صورت تولد نوزاد، قوانین سختی در نظر گرفته شده است و اعضای مجلس به دنبال آسان تر کردن این قوانین هستند تا از این طریق مشکلات مرگ و میر مادرانی که شامل حال این قانون می‌شوند، پایان پذیرد.»

او معتقد است «متاسفانه سالانه بسیاری از زنان ایرانی بی‌رحمانه و به وسیله دست‌های کثیف و  آلوده افراد غیر متخصص، داروهای غیر استاندارد و در مراکزی کاملا غیر بهداشتی جان خود را از دست می‌دهند.»

عابد فتاحی در خصوص آمار سقط جنین در کشور می‌گوید «به علت اینکه  سقط جنین در ایران قتل عمد محسوب می‌شود، هیچ کس در این مورد آماری ندارد اما متاسفانه سقط جنین در کشور بشدت شایع شده است اما مردم از دادن اطلاع در این خصوص می‌ترسند.»

 

 

 

86a6ol4tht0v9r9rgf7.jpg

 

 

در مورد شرایط مجاز بودن سقط جنین میان علمای اسلام تفاوت نظرهای فاحشی وجود دارد و همین مسئله قانونگذاری را برای نمایندگان مجلس دشوار کرده است. در حالی که موارد اعلام شده از سوی پزشکی قانونی، قوه قضاییه و طرح سقط جنین مجلس، همه به بیماری و خطر جانی برای مادر مربوط می‌شوند، در عمل ضرورت بخش بزرگی از سقط جنین‌ها به بارداریهای ناخواسته و روابط پیش از ازدواج مربوط‌‌اند؛ روابطی که قانونا «نامشروع» قلمداد و خود جرم محسوب می‌شوند.

چندی پیش یکی از هفته نامه‌ها با انتشار عکسی از یک جنین مرده در جوی خیابانی در تهران خبر می‌داد که هر ماه پانزده جنین در زباله‌های شهر تهران پیدا می‌شود. همچنین جایزه‌ی دومین مسابقه عکاسی مطبوعاتی - خبری “کاوه گلستان” نیز امسال به عکسی تعلق گرفت که جنینی را در جوی یکی از خیابان‌های پر رفت و آمد تهران نشان می‌داد. این عکسها و گزارشها بار دیگر بحث در مورد سقط جنین را در ایران به عنوان موضوع روز مطرح کرده گرچه هنوز چاره‌ای برای این معضل پیدا نشده است.

سقط جنین‌های غیرقانونی در حالی همچنان خطری برای زنان جوان باردار است که غیر بهداشتی و خطرناک بودن سقط جنین فقط معضل مراکز مخفی نیست. به گفته‌ی یکی از اعضای کمیسیون بهداشت مجلس «بهداشت و درمان نه تنها در بیمارستان‌های دولتی بلکه در بیمارستان‌های خصوصی نیز رعایت نمی‌شود.»

به گفته‌ی این نماینده «آمار دقیقی از تعداد سقط‌های انجام شده در  کشور وجود ندارد، چرا که بیشتر عمل‌های سقط جنین در مراکز غیر قانونی و زیرزمینی  انجام می‌شود.» او همچنین می‌افزاید «‌متاسفانه  به دلیل نبود قانونی جامع و مانع همه ساله تعداد قابل توجهی از زنان با مراجعه به مراکز فاقد صلاحیت اقدام به سقط جنین می‌کنند که اغلب موجب ایجاد عوارض جدی و حتی مرگ آنان می‌شود.»

اواخر دیماه امسال نیروی انتظامی به دنبال شکایت مردی که همسرش ۴۸ ساعت پس از سقط جنین فوت کرده بود زنی را دستگیر کرد که لااقل در شش سال گذشته ۴۲ جنین را به طور غیرقانونی سقط کرده بوده. آیا همین خبر حکایت از ابعاد هولناک یک معضل اجتماعی نمی‌دهد؟ در تهران و اغلب شهرهای بزرگ ایران یافتن داروهای سقط جنین و مراکزی که به طور مخفی به این کار مشغولند مانند دست یافتن به هر چیز غیر قانونی دیگر کاری سهل و ساده است و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان همین امر خود نشانه‌ی وجود تقاضای بسیار است.

 

شنبه 8 خرداد 1390برچسب:ساس, :: 4:46 ::  نويسنده : پرويز حضرتي

ساس حشره ی خون ‌آشام تختخواب

 

 

حشرات از قدیمی ترین ساکنان کره زمین به حساب می آیند که از 250 میلیون سال قبل روی این سیاره سکونت دارند، حشرات یکی از بزرگ ترین ناقلان بیماری های انسانی هستند. 

 

 

خاطره تلخ بعضی از بیماری ها مانند تیفوس همگانی در جنگ جهانی که تعداد زیادی از جمعیت اروپایی شرقی را از بین برد فراموش نشده است. خطر طاعون، مالاریا و تب زرد از بین نرفته است، هنوز هم بر اثر بعضی از این بیماری ها جامعه بشری سالانه هزاران قربانی می دهد.

 

ساس تختخواب (Bed bug Cimex lectularius)

مهم ترین گونه موجود، ساس است. دو نوع ساس وجود دارد. ساس تختخواب و ساس معمولی که در منطقه گرمسیر و معتدل زندگی می کنند. بدن آن ها مسطح است و به آسانی از شکاف درز های دیوار و تختخواب عبور می کنند. اندازه این ساس ها بین 4 تا 5 میلی متر است. رنگ آجری و سطح بدن این حشره از کرک پوشیده شده، سر آن ها پنج ضلعی است و چشم درشت و سیاه رنگ دارند که با یک جفت شاخک چهاربندی به سر متصل می شود.

 

مشخصات زیستی این حشره

این گونه ساس ها معمولاً شب تغذیه می کنند و روزها خود را ماهرانه در شکاف ها و درزها مخفی می کنند. انسان بدون شک منبع اصلی خونخواری برای ساس های معمولی است و اگر به انسان دسترسی نداشته باشند به خوبی می توانند از حیوانات تغذیه کنند، ساس ها بعضی مواقع به تعداد خیلی زیاد در لانه مرغان، کبوتران و قفس موش ها تکثیر می شوند.

سگ ها و گربه ها نیز اغلب مورد حمله ساس ها قرار می گیرند. مقاومت ساس ها در مقابل گرسنگی فوق العاده زیاد است و در شرایط آزمایشگاهی توانسته اند، آن ها را بیش از یک سال بدون هیچ نوع غذایی زنده نگه دارند.

 

 این حشره چه بیماری هایی را منتقل می کند؟

تحریکی که به وسیله گزش ساس ایجاد می شود، بدون شک بیشتر بستگی به حساسیت یا مصونیت شخصی دارد، تداوم گزش به طور دائم و بیش از معمول باعث کم خونی یا تحریکات عصبی، بی خوابی و ضعف عمومی می شود.

 

 

 

 

اهمیت پزشکی

1-

ساس ها آزار گزش دارند. عکس العمل افراد نسبت به گزش ساس ها متفاوت است و ممكن است از خارش جزیی تا حساسیت های بسیار شدید بروز نماید. ساس ها به سبب داشتن خرطوم سخت و بلند از روی لباس و ملحفه نیز خونخواری می کنند.

2- در انتقال هپاتیت B نقش دارند.

3- چون ممكن است  به صورت دسته جمعی بر روی افراد خونخواری نمایند ایجاد کم خونی و کمبود آهن در بچه ها می نماید.

4- به جز موارد فوق ساس ها بیماری خاصی را منتقل نمی کنند.

 

درمان عوارض ناشی از گزش ساس ها

 

استفاده از لوسیون ها یا کرم های ضد عفونی کننده یا آنتی بیوتیک ها برای درمان عفونت های ثانویه ناشی از خارش، کاربرد آنتی هیستامین ها برای تسکین خارش، از بین بردن منبع آلودگی

 

چه طور می توان با این حشرات مبارزه کرد؟

 

به دو روش. نخست روش فیزیکی با موازین بهداشتی، نظافت خانه و محیط مسکونی و بهسازی محیط، بازسازی درها و پنجره های کهنه و رنگ آمیزی آن ها، شست وشوی وسایل از قبیل پتو، انواع ملحفه به موقع با آب و دیگر روش شیمیایی، شامل سمپاشی با سموم فسفره پایروتیروئید زیرنظر کارشناسان.

رختخواب کودکان و گهواره اطفال نباید سمپاشی شود. در این مورد لباس ها و .. را بجوشانید.

 

 

کنترل ساس ها در خانه

 

 

- ابتدا باید بازرسی دقیقی از همه قسمت های خانه به ویژه اتاق خواب ها، داخل کمد رختخواب ها، لابلای درز چوب تختخواب ها، کمد لباس، اتاق نشیمن و نقاطی که ساکنین منزل بیشتر در آن جا به سر می برند، به عمل آورد.

- ساس ها از نور گریزانند و شب ها برای خونخواری از پناهگاه هایشان خارج می شوند. از سایر پناهگاه های احتمالی این حشرات به ویژه در منازل چوبی می توان به فضای زیر ستون ها و لابلای چوب و حصیر مورد استفاده برای سقف اشاره کرد. در منازلی که دیوارها با کاغذ دیواری یا پارکت پوشیده شده اند، قسمت هایی از این پوشش که از دیوار جدا شده می تواند پناهگاه امنی برای ساس ها باشد.

- در بازرسی به پشت تابلوها و عکس و پوسترهای نصب شده بر روی دیوارها و همچنین  بالش و پشتی هایی که با پر مرغ یا مقوا پر شده اند دقت کافی نمود. چه بسا این محل ها منبع اصلی آلودگی را تشکیل داده اند. ساس های تختخواب غددی دارند که مواد بدبویی را از خود متصاعد می کنند.

 

این بوی بد در خانه هایی که به شدت به این آفت آلوده اند به مشام می رسد. بنابراین یکی دیگر از دلایل آلودگی منزل به ساس می تواند وجود این بود باشد که باید منبع آن را جستجو کرد.

- اگر در منزل حیوانات و پرندگان اهلی و دست آموز نگه داری می شود باید بدن و لانه آن ها را نیز مورد بررسی قرار داد و در صورت لزوم سمپاشی نمود. البته باید قبل از سمپاشی حیوان را به محل دیگری منتقل کرد.

- شستشوی رختخواب ها و لباس های آلوده و یا مشکوک به آلودگی با آب داغ، خشک کردن آن ها در آفتاب و اتوکشی با اتوی داغ به ویژه درز دوخت آن ها ضروری است. 

- پس از طی این مراحل برای شروع سمپاشی باید ابتدا همه محل های آلوده را با جاروبرقی کاملا تمیز کرد و سپس محلول پودر قابل تعلیق در آب حشره کش های پایرتروئید (مانند ایکون و دلتامترین) را تهیه نمود و در محل های مورد نظر پاشید. به منظور از بین بردن نوزادان ساس ها که پس از سمپاشی ممکن است از تخم خارج شده باشند، باید سمپاشی دو هفته بعد هم تکرار شود.

 

سموم موثر بر ساس ها:

 

سم HCH و سم BHC سم دی اکساکارب و سم بندیو کارب ، سم ددت، سم دیازینون سم فن کلروفوس، یودفن فوس لیندین، مالاتیون و پرویوکسور، آیکون، سولفاک موثر می باشند.

اضافه کردن پیرترین یا پیرتروئیدهای ترکیبی مثل بیورزمترین مفید است چون باعث خارج شدن ساس از پناهگاه هایشان می شود و تماس آن ها را با سطوح سمپاشی شده افزایش می یابد.

سمپاشی به صورت دستی یا کمپرسی روی دیوارها و کف اتاق ها صورت می گیرد. رختخواب کودکان و گهواره اطفال نباید سمپاشی شود. در این مورد لباس ها و .. را بجوشانید.

 

توجه :

 

- هنگام خرید لوازم چوبی دست دوم کلیه شکاف ها و درزها بازدید شود.

- هنگام خرید فرش، پشتی (دست باف و ماشینی) دست اول و دوم دقت شود و بازدید به عمل آید.

- هنگام مسافرت قبل از استقراردر محل، فرش ها، رختخواب ها، کمد لباس و ... بازدید شود تا از عدم وجود ساس ها اطمینان حاصل شود.

 

 

شنبه 7 خرداد 1390برچسب:شهاب حسینی, :: 22:30 ::  نويسنده : پرويز حضرتي

نام: شهاب حسینی
تاریخ تولد: 1352
مدرک تحصیلی: دانشجوی انصرافی روانشناسی دانشگاه تهران
ابتدا با گویندگی در رادیو آغاز کرد و سپس در تعدادی از برنامه های تلویزیون مجری بود.
در مجموعه تلویزیونی پس از باران در عرصه بازیگری هم خود را آزمود و در نهایت در سال 1379 در فیلم رخساره به عنوان اولین فیلم سینمایی اش موفق ظاهر شد.

 

 

 

  شهاب حسینی با یک دهه حضور در سینما و تلویزیون حرکتی بطئی و رو به رشد داشته، او این روزها یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران با کارنامه‌ای قابل اعتنا است.  اواخر دهه 70 زمانی که با پخش برنامه ترکیبی "نیمرخ" و محبوبیت آن تولید برنامه‌های ترکیبی در تلویزیون رواج پیدا کرده بود در شبکه دو برنامه‌ای روی آنتن می‌رفت با نام "اکسیژن" که نوجوان‌ها را با مسائل مختلف اجتماعی و خانوادگی آشنا می‌کرد. مجری جوان آن برنامه شهاب حسینی بود که چهره‌ای شرقی و دوست داشتنی داشت، "اکسیژن" به اندازه "نیمرخ" موفق نبود اما سکوی پرتاب برای بازیگر جوانی بود که زمانی سودای فوتبالیست شدن داشت و آن روزها نمی‌دانست به بازیگری شناخته شده در سینمای ایران تبدیل می‌شود.


پخش مجموعه "پلیس جوان" به کارگردانی سیروس مقدم و بازی در نقش اصلی این مجموعه مسیر حضور شهاب حسینی را در سینما باز کرد، حسینی در این مجموعه نقش جوانی را بازی می‌کرد که احساس وظیفه را باید با بحران‌های خانوادگی و محرومیت‌هایی که از کودکی داشته پیوند می‌زند و بر ترس‌ها و تردیدهایش پیروز می‌شد.

یونس (شهاب حسینی) در "پلیس جوان" جوانی آزده دل و عاشق پیشه بود که نشان نمی‌داد بازیگرش استعداد و توانایی دارد و می‌تواند فراتر از دیالوگ‌های پرسوز و گداز مجموعه بگوید. اولین فیلم سینمایی حسینی "رخساره" بود، او در این فیلم باز هم با میترا حجار همبازی بود، بازیگری که در آن مقطع شهرتی بیشتری از حسینی داشت. "رخساره" که با توجه به فضای آن دوران داستانی ویژه را روایت می‌کرد در اکران عمومی موفق نبود و دیده نشد.
 


"آدمک‌ها" دیگر فیلم حسینی که در آن نقش جوان اول را بازی می‌کرد سرنوشتی بهتر از "رخساره" نداشت و دیده نشدن این فیلم‌ها باعث می‌شد حسینی هم یکی از دهها بازیگر جوانی به نظر برسد که اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 به سینما آمدند و به دلیل آنکه برای بازیگری سینما مناسب نبودند از گردونه بازیگری خارج شدند.

حضور در فیلم سینمایی "واکنش پنجم" در نقشی کوتاه فرصتی بود تا جوان احساساتی "پلیس جوان" خود را به مخاطبان سینما معرفی کند، حسینی در فیلم زنانه تهمینه میلانی نقشی کوتاه بازی می‌کرد اما خوش اقبال بود که در فضای ضد مرد فیلم! او به اندازه بازیگرانی که نقش‌های اصلی را بازی می‌کردند دیده شد. پس از آن او در فیلم سینمایی "زهر عسل" در کنار مهناز افشار و محمدرضا گلزار بازی کرد.

"زهر عسل" جدی گرفته نشد اما بازی حسینی در نقش جوانی بیمار و با اختلال‌های روانی از امتیازهای این فیلم است، "این زن حرف نمی‌زند" درامی اجتماعی با موضوعی ملتهب بود که حسینی در آن نقشی متفاوت بازی می‌کرد، او در این مقطع داشت آهسته آهسته از زیر سایه نقش‌‌های مثبت تک بعدی خارج می‌شد. او نشان می‌داد که می‌تواند در میان انبوهی از بازیگران بیشتر دیده شود و مورد توجه قرار بگیرد.
 

در "شمعی در باد" حسینی در کنار بهرام رادان قرار گرفت، ستاره‌ای که آن روزها شهرت و محبوبیت فراوان داشت اما بازی روان حسینی در این فیلم دیده شد و زیر سایه درخشش رادان قرار نگرفت. حسینی سهم خود را در فیلم داشت، سهمی که با بازیگر نقش اول این درام جوان‌پسند برابری می‌کرد. از اوایل دهه 80 حسینی به بازیگری پرکار تبدیل شد، بازیگری با چهره‌ و صدای مطلوب که اگر در فضای درست قرار می‌گرفت می‌توانست نقشآفرینی خوبی داشته باشد.

در مسیری که او می‌پیمود البته فراز و فرودهایی وجود داشت، حرفه‌ای شدن باعث می‌شد حسینی از فیلم‌هایی مثل "الهه زیگورات"، "پیشنهاد 50 میلیونی" یا "پرچم‌های قلعه کاوه" سر دربیاورد، اما این تجربه‌ها به او توانایی داد که در فیلم‌های متوسط و ضعیف هم حضوری قابل قبول داشته باشد و گاهی به امتیاز فیلم‌هایی تبدیل شود که ارزش دیدن نداشتند.


شهاب حسینی در این سال‌ها بازی‌های خوبی در "غیرمنتظره"، "قتل آنلاین"، "بچه‌های ابدی" و "محیا" به یادگار گذاشت که بیشتر آنها آن طور که باید دیده نشدند، منتقدان معمولا فیلم‌های متوسط را در ارزیابی‌هایشان جدی نمی‌گیرند و بازیگرانشان را از خاطر می‌برند. در میان انبوهی ستاره خوش سیما و بازیگرانی که انواع تبلیغات و حمایت‌ها را داشتند شهاب حسینی حرکتی بطئی در سینما و تلویزیون داشت و خود استعداد و قابلیتش را اثبات کرد، بی‌آنکه نیاز به جلوه‌گری‌های مرسوم ستارگان سینما داشته باشد. این میل درونی را می‌توان در بازیگری حسینی هم دید، بازی بدون اغراق و تصنع از ویژگی‌های کارنامه او است.

در سال 87 دو اتفاق مهم در کارنامه حسینی افتاد، بازی در فیلم سینمایی "درباره الی" و "سوپراستار" نقطه عطفی در کارنامه این بازیگر بود، حسینی که برای بازی در "محیا" دیپلم افتخار به دست آورده بود برای بازی در این دو فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را به دست آورد، اما مهمتر از این جایزه نوع بازی او در این دو فیلم بود.
 


حسینی در "درباره الی" منطبق با واقع‌گرایی حاکم بر فیلم حرکت کرده و در میان انبوهی بازیگر حرفه‌ای و بازی‌های درخشان حضور خود را اثبات می‌کرد، در "سوپراستار" جنس بازی او منطبق با شخصیت عبوس و تندخوی ستاره‌ای بود که می‌توانست نمادی از بسیاری ستاره‌های بد اخلاق سینمای ایران باشد، حسینی در "سوپراستار" تحول درونی این شخصیت را با عبور از بازی برون‌گرایانه به بازی درونی نشان می‌داد.

حسینی در "آناهیتا" دوباره در کنار میترا حجار قرار گرفت، همکاری سوم آنها مانند تجربه‌های قبلی نبود. هر دو در موقعیت‌هایی فراتر از آنچه در سال 80 داشتند تلاش کردند در فیلمی که تجربه‌ای متفاوت در سینمای ایران بود نقش خود را به درستی ایفا کنند.

انتظارها از حسینی بعد از "درباره الی" بیشتر شد، او یک سال بعد در "پرسه در مه" فراتر از "درباره الی" رفت و نقش هنرمندی جوان در آستانه خلق هنری و فروپاشی را به خوبی بازی کرد، نقشی که مستحق دریافت سیمرغ بلورین هم می‌توانست باشد . حسینی در این فیلم نقشی دشوار را بازی کرد نقشی که می‌توانست با درک اشتباه او به یک کاریکاتور تبدیل شود اما او آن را طوری بازی کرد که رنج و جنون یک هنرمند را به تصویر کشید.

حسینی این قدرت را به دست آورده که در برابر بازیگرانی مثل لیلا حاتمی، مریلا زارعی، ترانه علیدوستی و... توانایی‌های خود را به رخ بکشد، مسیر حرکت حسینی در سینما و زندگی از هم جدا نیست، او ستاره‌ای متواضع و مردمی است. آنهایی که او را از نزدیک می‌شناسند خوب می‌دانند که محبوبیت مردمی او حاصل درخشش در "درباره الی" یا فروش "سوپراستار" نیست. این محبوبیت و شهرت محصول برخورد همراه با فروتنی این بازیگر با مردمی است که ممکن است علاقه‌ای به سینما و بازیگری نداشته باشند.
 

 

بازیگری که به واسطه فیزیک و خصوصیات چهره‌اش هم می‌تواند درنقش‌های مثبت دیده شود هم قابلیت بازی در نقش‌های منفی، پیچیده و چند وجهی را هم دارد بازیگری که می‌تواند فراتر از آنچه در کارنامه‌اش دیده‌ایم و درستی مسیرش را نشان می‌دهد حرکت کند اگر فرصت همکاری با کارگردان‌های شاخص این سینما را به دست بیاورد.او این روزها و در حالی که نزدیک به یک دهه از فعالیتش در سینما می‌گذرد به گزینه‌ای قابل اعتماد در سینمای ایران تبدیل شده، انتخابی که هم توانایی و استعداد دارد، هم محبوبیت و هم کارنامه‌ای قابل توجه.

حسینی امسال این فرصت را پیدا کرد تا با کیانوش عیاری در فیلم سینمایی "خانه پدری" همکاری کند که اتفاق خوبی برای یک بازیگر است، نگاه متفاوت عیاری به بازیگری می‌تواند این فرصت را به شهاب حسینی بدهد تا فضایی تازه را در کارش تجربه کند، از سویی دیگر حسینی برای دومین بار بخت همکاری با فرهادی را در "جدایی نادر از سیمین" پیدا کرد.حضور در این دو فیلم و همکاری با دو کارگردان با دو سبک متفاوت می‌تواند نقاط درخشان تازه‌ای به کارنامه حسینی اضافه کند. شاید سیمرغ بلورین جشنواره امسال به شهاب حسینی برسد.


 

 اگه سربزير و متفكر و توي خودش باشه، ميگن: افسردگي داره، روانيه، سيماش قاطيه!


اگه بگو و بخند و شاد و شنگول باشه، ميگن: جلفه، دلقكه، هجوه!


اگه چاق و اضافه وزن داشته باشه، ميگن: شكموئه، پرخوره، مال مفت تور كرده!


اگه لاغر و جمع و جور و ميزون باشه، ميگن: كنسه، نخوره، حمال وارثه!


اگه از حقش دفاع كنه و زير بار زور نره، ميگن: جنجاليه، با همه دعوا داره، خروس جنگيه!


اگه از حقش بگذره و گذشت كنه، ميگن: بي عرضه س، حيف نون و دست و پا چلفتيه!


اگه اهل تحقيقات و كتاب باشه، ميگن: اينو، واسه ما شده آقاي مطالعه!


اگه با عيالات متحده ش مشكلي نداشته باشه، ميگن: زن ذليله، زن نگرفته، شوهر كرده!


اگه مرد سالار و حرف، حرف خودش باشه، ميگن: انگار كلفت آورده!


اگه دست به جيبش خوب باشه و به مردم كمك كنه، ميگن: پول پارو ميكنه، اهل زد و بنده!


اگه اهل بريز و بپاش و ولخرجي نباشه، ميگن: پولهاشو انبار ميكنه، جون به عزرائيل نميده!


اگه زبون باز و متملق و چاخان باشه، ميگن: معاشرتيه، فوق العادس، دوست داشتنيه!


اگه راست و درست و بي كلك باشه، ميگن: هيچي نميشه، به درد لاي جرز ميخوره!


دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:بيماري, :: 11:49 ::  نويسنده : پرويز حضرتي


 

در شگفتم که چرا تا این لحظه رئیس بیمارستان از شرم و حیا نمرده است؟ چرا وزیر بهداشت و درمان ، خاک بر سر خود نپاشیده و به نشانه عذرخواهی و قبول مسوولیت ، از سمت خود استعفا نکرده است؟


 

عصرایران - این خبر را بخوانید و عکس ها را ببیند:

«یک بیمارستان 2 فرد بیمار را به دلیل نداشتن پول درمان سوار بر خودروی آمبولانس و آنها را در کنار خیابان رها می کند.

به گزارش جهان چند روز پیش اهالی یک منطقه با اطلاع دادن به کلانتری محل از 2 بیماری خبر دادند که کنار اتوبان خلیج فارس بعد از پل شهید کاظمی و در زمین های کشاورزی آن حوالی رها شده اند.
 
پی گیری ها از افراد حاضر در محل ، مشخص کرد که یک دستگاه آمبولانس مزدا خاکی رنگ با سه نفر سرنشین، 2 بیمار را با وضعیت کاملا نامناسب در کنار جاده رها کرده اند.

این 2 بیمار که یکی از آنها دارای شكستگي پا و عفونت و دیگری داراي سوختگي بوده  اند، در بیمارستان بستری بودند که به علت نداشتن پول کافی برای ادامه درمان به این مکان منتقل شده اند.

 

رها کردن بیمار

رها کردن بیمار
 


در حال حاضر این بیماران با هماهنگی کلانتری محل به بیمارستان فیروز آبادی شهر ری منتقل شده اند.

حال سوال این است که آیا واقعاً این اتفاق در کشور ما افتاده است؟ آیا در تهران - که خیلی ها ام القرای جهان اسلام می نامندش - دو بیمار فقیر را از بیمارستان بیرون انداخته و در کنار جاده رها کرده اند؟

پاسخ مثبت به این سوال ها ، هر چند سخت و سهمگین و شرم آور است ، اما واقعیت این است که بله ، در همین تهران خودمان ، دو بیمار بی پناه را سوار آمبولانس کرده و در خیابانی بیرون شهر ، رها نموده اند! به همین سادگی و به همین تلخی!

پیگیری های عصر ایران نشان می دهد بیمارستانی که این اقدام شرم آور را مرتکب شده ، بیمارستان  امام خمینی (ره) بوده است که با این کار خود ، علاوه بر آن که ثابت کرده شایسته نام امام بر تابلوی خود نیست ، می تواند به عنوان وقیح ترین مرکز درمانی دنیا در کتاب رکوردهای گینس ثبت شود.

جالب اینجاست که بیمارستان امام خمینی ، یک بیمارستان دولتی هم هست ، هر چند که اگر خصوصی هم بود ، چنین اقدام بی شرمانه را باز هم نمی شد توجیه کرد.

من در شگفتم که چرا تا این لحظه رئیس بیمارستان از شرم و حیا نمرده است؟ چرا وزیر بهداشت و درمان ، خاک بر سر خود نپاشیده و به نشانه عذرخواهی و قبول مسوولیت ، از سمت خود استعفا نکرده است؟ چرا مجلسی ها در سکوت مطلق اند؟ سازمان های عریض و طویل نظارتی ، چرا کاری نمی کنند؟ حالا خوب است که دادستانی تهران به عنوان اولین مرجعی که این موضوع را تحت پیگرد قرار داده است با صدور اطلاعیه ای بر مجازات عاملان این اقدام تاکید کرده است. اما سخن بر سر این است که اساساً چرا باید چنین اتفاقی رخ بدهد و اصلاً چرا زمینه ها باید به گونه ای باشد که برخی فعالان در سیستم درمانی کشور ، حتی به مخیله شان هم چنین کاری خطور کند ، چه برسد به این که آنرا اجرا هم بکنند؟

آیا جای آن ندارد که آمران و عاملان این "جنایت" ، به فوریت هر چه تمام تر شناسایی و به شدیدترین مجازات ممکنه برسند؟ تشویش اذهان عمومی ، جرمی نیست که فقط رسانه ها بدان متهم شوند. خود این ماجرا ، بزرگ ترین تشویش اذهان عمومی است.

راستی این چه منطقی است که چون پول نداری ، باید سوار آمبولانست کنیم و بی ان که به عفونت پایت توجه کنیم در بیابان ها رهایت نماییم ؟
خدا می داند حال و روز جسمی و روحی این دو "ایرانی" در آن لحظه های غم انگیز که از آمبولانس به بیرون پرتشان می کردند چگونه بوده است.

این درد را با که باید گفت در سرزمینی که مردمانش روی ثروت های زیرزمینی راه می روند و از سر لطف و عنایت ، به ملت های فقیر و بدبخت جهان ، کمک های میلیاردی می کنند ، باید شاهد چنین فجایعی باشیم؟ آن هم در متمول ترین شهر کشور و جایی که قاعدتاً بیشتر تحت نظارت است؟

این خبر ، تنها یک خبر ناراحت کننده نبود ، بلکه خبری وحشت انگیز هم به شمار می رود ؛ چه آن که آدمی با خود می گوید: این یک مورد رسانه ای شد و طبل رسوایی مسوولان این بیمارستان از پشت بام بر زمین افتاد ، ولی چه معلوم که موارد متعدد دیگری رخ داده باشد و صدایش درنیامد باشد؟
راستی وقتی در تهران بزرگ و پرمدعا این اتفاق می افتد ، در مناطق دیگر چه خبرهایی می تواند وجود داشته باشد؟ و باز راستی، چه تضمینی وجود دارد که فردا ، من و شما را به چنین مصیبتی دچار نسازند؟

این خبر ، تنها یک خبر ناراحت کننده و وحشت انگیز نبود ، بلکه خبری نگران کننده هم به شمار می رود: نگرانی از مرگ اخلاق در جامعه ایران!
آیا اگر در میان تنها یکی از آمران و عاملان این جنایت ، یکی پیدا می شد که هنوز رگه هایی از اخلاق و انسانیت در وجودش بود ، این صحنه های شوم و شرم آور شکل می گرفتند؟

به راستی به کجا داریم می رویم؟
یک روز خبر می رسد که در روز روشن ، جوانی را در میدان کاج چاقو زده اند و صدها نفر جان دادنش را تماشا کرده اند و حتی یکی شان هم همت نکرده او را نجات دهد ! روز دیگر می خوانیم که دختر بچه هشت ساله ای آنقدر از دست پدرش کتک خورده که پیکر نیمه جانش به بیمارستان رسیده و امروز هم مژده می رسد که کلکسیون شرمساری های ملی مان دارد تکمیل می شود: با آمبولانس بیمار آورده اند و در کنار جاده رهایشان کرده و گازش را گرفته و رفته اند!

به خدا سوگند ، با ادامه این روند ، دیر نخواهد بود که از ایرانی بودنمان شرم کنیم!چیزی که در تمام طول تاریخ ، باعث سربلندی و عزت مان بوده است.
خدایا چه بر سر ما آمده است؟ به والله قسم که خشم و غضب الهی ، تنها زلزله و توفان و سونامی و ... نیست ، همین نامردمی ها و بی اخلاقی ها و به جان هم افتادن ها و دوست نداشتن هایی که مدام تکرار می شوند ، هزاران بار سهمگین تر از سونامی و زلزله ای است که می آید و می رود.

خدایا رحمی کن بر ما و فرزندان ما که قرار است در این جامعه زندگی کنند!

پنج شنبه 27 فروردين 1390برچسب:بومي, :: 5:14 ::  نويسنده : پرويز حضرتي

يه مقام محترم اعلام کرده که کتابهاي مدارس بومي سازي ميشود...
اين هم نمونه بومی سازی:

 

جمله اصلي: آن مرد با اسب آمد

 

جملات بومي شده

تهران: آن مرد با ماکسيماي مشکي آمد

قم: حاج آقا تشريف آوردند

آبادان: آن مرد با عينک دودي ريبن آمد

زاهدان: آن مرد را کشتند

تبريز: آن مرد ياواش ياواش گلدي

مشهد: آن مرد با شمع آمد

خرم آباد: آن مرد مرد نيه، ا...ه

سنندج: آن مرد سبيل دارد

اردبيل: آن مرد بار ميبرد

قزوين: آن مرد با لبخند آمد

شيراز: آن مرد حال نداشت نيامد

رشت: آن مرد رفت بابا آمد







 

پنج شنبه 26 فروردين 1390برچسب:خنده, :: 5:12 ::  نويسنده : پرويز حضرتي

لبخند را فراموش نکنید

از فواید لبخند زدن


1. لبخند جذابتان می کند

همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.


2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد.

 دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.
 

3. لبخند مسری است.

 لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.
 

4. لبخند زدن استرس را از بین می برد.

 وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
 

5. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.

 به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
 

6. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد.

 وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
 

7. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.

 تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
 

8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.

 عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
 

9. لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.

 به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.
 

10. لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید.

 لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانی
د.



از کودکی بخند تا خاطراتی خوش را به زمان بزرگسالی ات هدیه کنی


 

هنگامی که فکر می کنی سالخورده شدی و چهره ات پژمرده،
لبخند زیباترین پیرایش برای چهره توست

پس... همیشه لبخند بزنید
و شادبودن را هیچگاه از خود دریغ نکنید

پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:مهندسي, :: 5:10 ::  نويسنده : پرويز حضرتي

Straight line

برش در امتداد خط مستقیم

 

Leaving the end part to hang the house

قسمت آخر برای تعلیق خانه بُرش نمی خورد

 

 

Measuring distances

اندازه گیری فاصله ها

 

Folding the leaf -- real art

تا کردن برگ – هنر واقعی

From beneath

و نیز از قسمت زیر

 

Holding two sides together

دو قسمت را همزمان کنار هم نگهداشتن

 

Http://www.kudlabluez.blogspot.com

 

 

Using right side to hold and left side to fold..!

قسمت راست را نگهداشتن تا قسمت چپ تا بخورد...!

 

Real engineering ...

مهندسی واقعی ...

 

House is now hanging to keep enemies out

خانه اکنون معلق است تا دست دشمنان به آن نرسد

 

installing the door

تعبیه درب وردی منزل

 

Checking the support and enforcing it with glue

کنترل تکیه گاه و محکم نمودن آن با چسب

 

isn’t it the best engineering?

The miracle of creation has no end…

 

آیا این مهندسی نیست ؟

معجزه آفرینش پایانی ندارد ...

پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:دبستان, :: 5:6 ::  نويسنده : پرويز حضرتي





 
خاطرات كودكي زيباترند
يادگاران كهن مانا ترند
درسهاي سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
دبستان مازار تهران سال 1347
درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مكارو دزد دشت وباغ
 
روز مهماني كوكب خانم است
سفره پر از بوي نان گندم است
 
كاكلي گنجشككي با هوش بود
فيل ناداني برايش موش بود
با وجود سوز وسرماي شديد
ريز علي پيراهن از تن ميدريد
 
تا درون نيمكت جا ميشديم
ما پرازتصميم كبري ميشديم
پاك كن هايي زپاكي داشتيم
يك تراش سرخ لاكي داشتيم
 
كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هايش درد داشت
گرمي دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ كاه بود
 
مانده در گوشم صدايي چون تگرگ
خش خش جارو ي   با پا روي برگ
همكلاسيهاي من يادم كنيد
بازهم در كوچه فريادم كنيد
 
همكلاسيهاي درد ورنج وكار
بچه هاي جامه هاي وصله دار
بچه هاي دكه خوراك سرد
كودكان كوچه اما مرد مرد
كاش هرگز زنگ تفريحي نبود
جمع بودن بودوتفريقي نبود
كاش ميشد باز كوچك ميشديم
لا اقل يك روز كودك ميشديم
 
ياد آن آموزگار ساده پوش
ياد آن گچها كه بودش روي دوش
اي معلم ياد وهم نامت بخير
ياد درس آب وبابايت بخير
 
اي دبستاني ترين احساس من بازگرد اين مشقها را خط بزن

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب

پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرگرمي و آدرس mozafar.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

��





نويسندگان